نامم کجاست؟#
مردم افغانستان نسلهاست که یک چیز را خوب میدانند و آن اینکه زنان کشور همیش شخم خورده اند و در پستوها، کنار اجاق سوزان، میان بخار دیگها و یا در شُست و رُفت منزل و بچهداری سوختند و ساختند و سهم شان از این جهان تنیده در بدبختی و خوشبختی، بدبختترینها از میان بدبختهاست و این واقعیتیست تلخ که هیچ گروهی به اندازهای آنها، بیحقوق و تحت ظلم نبودند و زجر نکشیدند. چنانچه که نسلها طیف عظیمی از آنان یک برگه کاغذ بهعنوان شناسنامه نداشتند و حتی در همان محدودهی تنگ و کوچک خانه که فقط میتوانند تکان بخورند و در انجام امورش کمر بشکنند نیز بینام و هویت بودند و به نام (مادر اولادها، مادر فلانی، اوو زن، او دختر، هَی و زَنَکه و...) یاد شدند و در دعوتنامهها شادی و اعلامیههای عزا، با پیشوند دوشیزه و نام خانوادگی و یا در کارتهای ترحیم، با نام والدهی فلانی، دختر فلانی، همسر فلانی و در کل بهنسبت مردان یاد شده و هیچگاه نامی از آنان گرفته نمیشود، که این در طی سالها با بافت اجتماعی مان آمیخته و تبدیل به جاافتادهترین عُرفهای نادرست جامعه گردیده است که در میان اقشار، طیفها و طبقههای مختلف اجتماعی پذیرفته شده و اجرا میگردد.
تکرار مواجهه با این عُرف جاافتاده، با این تحقیر نفسگیر و مدام که زنان را به حاشیه میراند و در تملک مرد توصیف میکند، دغدغهای شدید چند هفتهای من بود اینکه چرا و به چه دلیل اسم مادر برای فرزندی، اسم خواهر برای برادری و اسم همسر برای شوهری تابو باشد و مرد بخواهد در کتمان آن، خود را فرد ناموسی و باغیرت نمایان کند، وادارم ساخت تا ایدهای کمپین را با جمعی از زنان فرزانه، بادرایت، مستعد، دانش آموخته و آنانی که مبارزه را نه از صفحات تلویزیون و نه از آدرسهای سیاسی، که از درون منزل و از میان خانوادههای شان آغاز کرده و سالها برای اعادهای حقوق و پذیرش آن خانه را نخستین نهاد تغییر دانستند، به اشتراک بگذارم و سعادتمندم که با یاری، همراهی، تلاش بیدریغ و صمیمانهای مردان و زنانی مقابل شدم که خواست شان مطالبهای حقوق زنان، شکستن تابوها و عرف ضد زن بوده و است.
با این حال ما جمعی از زنان و مردان، از هرات تا کابل، از کابل تا مزار و کندز و بدخشان و متر متر این سرزمین، منسجم، متعهد و قوی و مصمم، با همهی زیروبم زندگی از جمله وضعیت سیاسی موجود و ناهنجاریهای نفسگیر، پا روی زمین گذاشتیم و با واقعبینی پیش میرویم و برای دریدن تابوهای زن ستیزانه، دست به کنش میزنیم و میدانیم معجزه صرف تخیل و بزرگ خواستن بدون قدمهای کوچک باتوجه به شرایط موجود، هرگز میسر نیست. اما در کنارش همیشه جهان آرمانی ذهن خود را داریم، شاخوبرگاش میدهیم و با لبخند در تلاش تحقق آن هستیم و خرسند خواهیم بود که بعدها فرزندان مان طعم نابرابری جنسیتی را نچشند و بهدور از کلیشهها و با حس همدلی و برابری خواهی بار آیند.
در اخیر، کمپین "#نامم_کجاست" حرکتیست خود جوش و مردمی که بدور از هر وابستگی سیاسی، حزبی و انتفاعی، در تلاش تحقق هویت بخشیدن زنان و دختران سرزمینیست که کارگران و کارگردانان بیهویت روزگارند.
تکرار مواجهه با این عُرف جاافتاده، با این تحقیر نفسگیر و مدام که زنان را به حاشیه میراند و در تملک مرد توصیف میکند، دغدغهای شدید چند هفتهای من بود اینکه چرا و به چه دلیل اسم مادر برای فرزندی، اسم خواهر برای برادری و اسم همسر برای شوهری تابو باشد و مرد بخواهد در کتمان آن، خود را فرد ناموسی و باغیرت نمایان کند، وادارم ساخت تا ایدهای کمپین را با جمعی از زنان فرزانه، بادرایت، مستعد، دانش آموخته و آنانی که مبارزه را نه از صفحات تلویزیون و نه از آدرسهای سیاسی، که از درون منزل و از میان خانوادههای شان آغاز کرده و سالها برای اعادهای حقوق و پذیرش آن خانه را نخستین نهاد تغییر دانستند، به اشتراک بگذارم و سعادتمندم که با یاری، همراهی، تلاش بیدریغ و صمیمانهای مردان و زنانی مقابل شدم که خواست شان مطالبهای حقوق زنان، شکستن تابوها و عرف ضد زن بوده و است.
با این حال ما جمعی از زنان و مردان، از هرات تا کابل، از کابل تا مزار و کندز و بدخشان و متر متر این سرزمین، منسجم، متعهد و قوی و مصمم، با همهی زیروبم زندگی از جمله وضعیت سیاسی موجود و ناهنجاریهای نفسگیر، پا روی زمین گذاشتیم و با واقعبینی پیش میرویم و برای دریدن تابوهای زن ستیزانه، دست به کنش میزنیم و میدانیم معجزه صرف تخیل و بزرگ خواستن بدون قدمهای کوچک باتوجه به شرایط موجود، هرگز میسر نیست. اما در کنارش همیشه جهان آرمانی ذهن خود را داریم، شاخوبرگاش میدهیم و با لبخند در تلاش تحقق آن هستیم و خرسند خواهیم بود که بعدها فرزندان مان طعم نابرابری جنسیتی را نچشند و بهدور از کلیشهها و با حس همدلی و برابری خواهی بار آیند.
در اخیر، کمپین "#نامم_کجاست" حرکتیست خود جوش و مردمی که بدور از هر وابستگی سیاسی، حزبی و انتفاعی، در تلاش تحقق هویت بخشیدن زنان و دختران سرزمینیست که کارگران و کارگردانان بیهویت روزگارند.